به گزارش روش سئو، رئیس موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی با تأکید بر این که علم سنجی یک دانش چند رشته ای است که در آن از فلسفه علم تا دانش انفورماتیک و اقتصاد علم تا آینده پژوهی با یکدیگر هم افزایی دارند، اظهار داشت: در علم سنجی منطقه مشترکی وجود دارد که می تواند فرصت های شبکه ای شدن پیشرفت علم و توسعه تعاملات پژوهشی در دنیا را تا حدی حفظ کند.
به گزارش روش سئو به نقل از روابط عمومی موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، حجت الاسلام والمسلمین دکتر رضا غلامی در نشست «تخصصی ارزیابی و علم سنجی پژوهش های علم انسانی» با اشاره به اینکه در رابطه با “علم سنجی” یا (Scientometrics) تعاریف گوناگونی وجود دارد، اضافه کرد: شاید گویاترین تعریف برای این دانش، مجموعه تحقیقاتی باشد که در آنها پیشرفت علم از رهگذر بررسی ساختار، مکانیزم، روابط متقابل و هم بهره وری علم، با روش های ریاضی و آماری مورد مطالعه و ارزیابی قرار می گیرد. در واقع، علم سنجی که در سالهای اخیر نقش مهمی در سنجش و ارزیابی عملکرد پژوهشی چون اندازه گیری تاثیر مقالات پژوهشی و مجلات دانشگاهی، و ردگیری استنادهای علمی ایفا کرده است، رشد و تکامل پژوهش را در طول زمان با رفتن به داده های استانداردشده پژوهش های دانشگاهی بخصوص اطلاعات کتاب شناختی، تحلیل و بررسی می کند و به صورت طبیعی نقش مهمی در سیاست گذاری عمومی و حکمرانی علمی بر عهده دارد.
وی با اشاره به اینکه رویکرد غالب در علم سنجی، رویکرد کمی است ولی دانش علم سنجی نمی تواند به شاخصهای کیفی مختلف تکیه نداشته باشد، اظهار نمود: علم سنجی یک دانش چند رشته ای است یعنی از فلسفه علم تا دانش انفورماتیک، از مدیریت علم تا اقتصاد علم و از جامعه شناسی علم تا آینده پژوهی علم و غیره، همه در محیط علم سنجی به تناسب مبحث و مسئله، با یکدیگر هم افزایی دارند.
غلامی تصریح کرد: علم سنجی تنها راه ارزیابی پیشرفت علمی است و کنار گذاشتن آن عملاً امکان تداوم این جنس تفکر در رابطه با علم و سیاست هایی که برای عینیت یافتن آن در نظر گرفته شده را از بین می برد؛ با این وجود، احتمالا اصلاح این دانش یا عرضه قرائتی ممتاز از این علم که بتواند با رفع برخی اشکالات، نقش موثرتر و واقعی تری در ارتقاء علم داشته باشد هم منتفی نیست.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: بر این اساس میتوان گفت، علم سنجی، نه تنها حرکت علم به سمت مقاصد و چشم انداز تعیین شده را رصد و توصیف می کند، بلکه میزان توفیق اهداف مورد نظر را با استانداردها و شاخصهای مشخص، به نحو سیستمی را مورد ارزیابی و تحلیل قرار می دهد و در نهایت، هیات رئیسه دانشگاه ها و نظام آموزش عالی و همینطور مجامع علمی و بین المللی را در راهبری علم در محیط های اختصاصی و یا در کل کشور و حتی مناطق خاص و کل جهان، یاری می کند.
رئیس موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی با طرح این سوال که آیا علم سنجی نیازمند یکدستی است یا تنوع یاداور شد: حقیقت علم سنجی در جامعه علمیِ جهانی نشان می دهد، به دلایلی یکدستی را بر تنوع و تکثر ترجیح می دهد ازاین رو تابحال به دنبال تحمیل استانداردها و شاخصهای یکسان و حتی متدلوژی مشابه در سنجش و ارزیابی علم، در تراز ملی، منطقه ای و جهانی بوده است. شاید دلیل اصلی آن این باشد که امروز پیشرفت علم بیشتر از هر چیز در خدمت نظام لیبرال-سرمایه داری است و این نظام منافع حیاتی خویش را در خطی و امتدادی تعریف کردن علم و به تبع آن، وارد سازی ظرفیت های همه کشورها در یک میدان یا شبکه واحد جستجو می کند.
غلامی در بخش دیگری از سخنانش در رابطه با رابطه علم سنجی و علوم انسانی سخن گفت و اضافه کرد: علوم انسانی در یک تعریف کوتاه عبارتست از توصیف، تبیین و پیشبینی وقایع و پدیده های اجتماعی و آنچه در علم سنجی مهم می باشد که مورد توجه قرار گیرد، اعتبار یا کارایی استانداردها و شاخصهای علم سنجی و همینطور روش های ریاضی و آماری در علوم انسانی است.
رئیس موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی ضمن اشاره به چگونگی حضور فلسفه در معماری علم سنجی بیان نمود: بر فرض که علم با وجود نسبیت حاکم بر آن، معماری پذیر باشد، نحوه حضور فلسفه در این معماری، البته با رویکرد متعادل به مبناگرایی، موضوعی است که باید بررسی شود. همانطور که اشاره شد، علوم انسانی جدید چیزی جز توصیف، تبیین و پیشبینی حقیقت ها و پدیده های اجتماعی نیست و تجویز هم در علوم انسانی وجهی غیر مستقیم و زیرپوستی دارد. با همه این ها، هرگونه توصیف، تبیین و پیشبینی را نمی توان خالی از تکیه گاه در نظر داشت. تکیه گاه، هرچند به مثابه زیربنای علوم انسانی تلقی می شود اما تأثیرات آشکار و پنهان آن در روبنای علوم انسانی ( یعنی از متدلوژی ها تا کارکردهای آن در عمل و غیره ) قابل انکار نیست.
غلامی تصریح کرد: شاید بعضی از بروز چنین نظریه ای با عنوان «علم سنجی های بسیار» نوعی حرکت به سمت آنارشیسم علمی تعبیر کنند اما حقیقت اینست که حتی در علم سنجی های بسیار هم منطقه مشترکی وجود دارد و همین منطقه مشترک می تواند فرصت های شبکه ای شدن پیشرفت علم و توسعه تعاملات پژوهشی در دنیا را تا حدی حفظ کند با این تفاوت که این نوع نگاه به علم سنجی، نه فقط شرایط واقع بینانه تری را بر سنجش علم فراهم می آورد بلکه آزادی در پژوهش را که در اثر خطی نگاه کردن به رشد علم به شدت محدود شده را تأمین خواهد نمود.
وی تصریح کرد: مطمئناً این آزادی می تواند امواج تازه ای از نوآوری و خلاقیت را بخصوص در علوم انسانی به دنبال داشته باشد.