روش سئو: شبکه های اجتماعی مطرح دنیا با افزایش تعداد کاربران خود درحال رشد مداوم و قدرت گیری در سطح جهان هستند و رویارویی با این قدرت بیش از پیش، نیاز به قانونگذاری برای آنها را بیش از پیش می کند.
به گزارش روش سئو به نقل از مهر، در این نوشتار به بررسی مختصر دلیلهای گوناگون نهادهای قانونگذار برای تلاش جهت قانونمندسازی فعالیت پلت فرم های آنلاین خواهیم پرداخت. باز شدن پای شبکه های اجتماعی به تلفن های هوشمند و جهش وابستگی کارهای اجتماعی شهروندان طی سالهای اخیر، خیلی از متولیان امر قانونگذاری را در سراسر جهان ناگزیر از تصمیم گیری در مورد نحوه کنترل نفوذ بیش از اندازه این پلت فرم های دیجیتال کرده است. جاناتان وارهام، طی مقاله ای در وبگاه فوربز، در پاسخ به این پرسش بنیادین که چرا شبکه های اجتماعی نیازمند قانونگذاری اند، پاسخ می دهد که بیشتر کارشناسان حوزه فضای مجازی و حقوق معتقدند فعالیت این پلت فرم های آنلاین، نیازمند چارچوب قانونی خاص خود است. مسئله اساسی و چالش برانگیز دولت ها در این راه، همیشه تأثیرگذاری و تحقق این کارویژه بصورت مؤثر و کارآمد است. جرقه های نگرانی درباره رهاشدگی شبکه های اجتماعی وارهام، استاد دپارتمان عملیات، نوآوری و علوم داده مؤسسه آموزشی «Esade» بر این عقیده است که اولین جرقه های جدی نگرانی در مورد رهاشدگی فضای فعالیت رسانه های اجتماعی به وقایع بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ ایالات متحده آمریکا و همه پرسی برگزیت باز می گردد. مسئله یاد شده بااینکه قبل از سال ۲۰۱۶ نیز موضوعی حیاتی و مهم محسوب می شد، اما بعد از این مقطع زمانی، به شدت مورد توجه متخصصان قرار گرفت. اقتصاددانان، بر این عقیده اند که پلت فرم های آنلاین با مدل تجاری «تأثیرات غیرمستقیم شبکه ای»، در پی گرد هم آوردن طیف های مختلف کاربران با دیدگاه ها و سلایق متفاوت هستند. ارائه دهندگان خدمات دیجیتال چون گوگل، «eBay»، فیس بوک، یوتیوب و سیستم عامل هایی مثل اندروید یا آی اواس، قسمتی از انواع مختلف این پلت فرم ها محسوب می شوند. برمبنای مدل تجاری ترسیم شده از فعالیت پلت فرم ها، رسانه های اجتماعی، مصرف کنندگان اطلاعات را به تولیدکنندگان محتوا متصل می سازند و از حاشیه تعامل شکل گرفته میان طرفین، بوسیله تبلیغات، درآمد کسب می کنند. رسانه های اجتماعی از آن جایی که به طور معمول خود در تولید محتوا نقش ندارند، مدعی هستند که در قبال محتوای انتشار یافته از طرف کاربران بر بسترشان نیز مسئول نیستند و ادعای یاد شده، تمایز این رسانه های نوظهور با انواع سنتی رسانه، مانند روزنامه و تلویزیون را نشان میدهد. گرچه این ادعا در وهله نخست تا حدود زیادی درست به نظر می آید، اما توانایی و قدرت این پلت فرم ها در یافتن محتوای زیان آور و مخرب، امری واضح و شفاف است. علاوه بر این، کسب وکار شبکه های اجتماعی در دسته «انحصارات طبیعی» قرار می گیرند. به عبارت دیگر، همه گروه ها، از حضور گسترده کاربران، نقدینگی، عرضه و تقاضا و کاهش هزینه های جستجو، بوسیله تجمع فعالیت در چند پلت فرم بزرگ، استقبال می کنند. بعنوان مثال در صورتیکه یک کاربر آگهی فروش کالای دست دوم خودرا در پلت فرم پرطرفدار و بزرگی مثل «eBay» قرار دهد، بواسطه حضور طیف بسیار گسترده خریداران حاضر بر این بستر، احتمال به فروش رفتن کالایش بسیار بالا می رود. انحصار بازار و بی اعتنایی به قوانین از طرف دیگر، خریداران نیز در چنین شرایطی، اطمینان دارند که بیشترین تعداد آگهی بر روی این پلت فرم منتشر می شود و آنها در چنین شرایطی شانس بالاتری برای یافتن کالای مدنظر خود دارند. از همین روی، این پلت فرم ها عموماً بعد از شروع موفق فعالیت، به سرعت انحصار را در حیطه فعالیت آنلاین خود به دست می آورند و همین انحصار، در نهایت سبب عدم اعتنای مدیران پلت فرم به قوانین موجود می شود. بعنوان مثال، قوانین کپی رایت رایج برای هر نوع موسیقی و فیلم، در ایام ابتدایی فعالیت یوتیوب، در این وبگاه، رعایت نمی شد و بخش های دیگر حاضر در صنعت رسانه، بعد از تهدیدهای قانونی فراوان توانستند این پلت فرم را حاضر به رعایت قانون کنند. محتوا چگونه درآمدزایی می کند نکته قابل تأمل در بحث محتوای موجود بر بستر این سکوها، این است که آنها برمبنای متد افزایش حداکثری زمان صرف شده یا «چسبندگی» کاربر، به وبگاه خود انتخاب و برجسته می شوند. به عبارت دیگر، مطالبی حساس چون خشونت و افشاگری های جنجالی، با تحریک مخاطبان به پیگیری بیشتر محتوا، سبب افزایش تعداد کاربران و در نتیجه، رشد درآمد می شود. بدین سبب می توان نتیجه گرفت که رسانه های اجتماعی بصورت مداوم در پی افزایش همرسانی محتوای پر مخاطب بر بستر خود هستند و تلاش می کنند کاربران این قبیل اطلاعات را بصورت حداکثری و بمنظور دریافت لایک و بازنشر بیشتر با یکدیگر به اشتراک گذارند. خیلی از کارشناسان، توسعه الگوریتم های شخصی سازی پلت فرم ها را نیز مؤید همین مورد می دانند. کاربر در چنین شرایطی با قرار گرفتن در «حباب اطلاعاتی» بیش از هر نوع دیگری از اطلاعات، در معرض داده هایی قرار می گیرد که در موردشان حساسیت دارد و احتمال بیشتری می رود که آنها را لایک کند یا بازنشر دهد. بااینکه چسباندن برچسب متهم اصلی به رسانه هایی چون فیس بوک و توئیتر در قبال تحولات سیاسی سالهای اخیر مانند ریاست جمهوری ترامپ و برگزیت، اندکی دور از انصاف است، اما تأثیر آنها بر افزایش پدیده هایی چون پوپولیسم، جنبش های افراطی راست و همین طور رفتارهای تفرقه افکنانه و قبیله ای که اغلب در اینترنت مشاهده می نماییم، امری انکار ناپذیر است که مورد توجه خیلی از جامعه شناسان قرار گرفته است. در جهان امروز، بی گمان تنوع نظرات و تضارب آرا، امری مثبت و پسندیده است، اما هنگامی که سکوهایی چون فیس بوک ملزم به بررسی صحت محتوای منتشر شده بر بستر خود نباشند، بواسطه منافع بازنشر اطلاعات جذاب، هیچ انگیزه ای برای مبارزه با اخبار جعلی و اطلاعات نامعتبر ندارند. شبکه ها اجتماعی با داده های شناختی مدل دیجیتالی ما را می سازند یکی دیگر از نگرانی های موجود در مورد بسترهای رسانه های اجتماعی، این است که آنها با جمع آوری داده های جمعیت شناختی و رفتاری از کارهای آنلاین ما، می توانند به یک مدل دیجیتالی بسیار دقیق و قابل پیش بینی از آنچه ما هستیم، دست یابند. آنها سپس این اطلاعات حیاتی دیجیتال را که حاوی داده های شناختی بسیار دقیقی از کاربران است، در امتداد دستیابی به راهبرد توسعه حداکثری مورد استفاده قرار می دهند یا به تبلیغ کنندگان در داخل و خارج از سیستم عامل خود می فروشند. مشکل این است که این فرآیند، به طور معمول بدون اطلاع کاربر یا با گرفتن رضایت نامه های حداقلی و مبهم از کاربر، صورت می پذیرد. در نهایت می توان اظهار داشت که بیشتر مقررات موجود در جهان غرب، در دوران رکود اقتصادی و گسترش اپیدمی هایی چون آنفولانزای اسپانیایی وضع شده اند و هدف آنها افزایش کیفیت زندگی افراد بوسیله افزایش سلامت عمومی و رفاه اجتماعی بوده است. بدین سبب می توان نتیجه گرفت که رشد فردی و افزایش استاندارد زندگی افراد، بوسیله ایمن سازی و رشد اجتماعی قابل دستیابی است. این امر میزان اهمیت و لزوم قانونمندسازی بسترهای مختلف اجتماع همچون رسانه های آنلاین اجتماعی را نشان میدهد. گرچه پلت فرم های یاد شده، امروزه خدمات بیشماری به ما ارائه می دهند و ما بدون آنها نمی توانیم زندگی کنیم؛ اما تداوم فعالیت آنها نتایج نامطلوبی نیز در پی دارد و افزایش گفتگوها در مورد لزوم قانونمندسازی فعالیت این سکوها در امتداد به حداقل رساندن معایب موجود، بسیار ضروری می باشد.
منبع: روش سئو